گوریلا گرلز

پوسترهای فمینیستی خیابانی

در بهار ۱۹۸۵، گروهی از اکتیویست‌های ناشناس با مجموعه‌ای از پوسترهایی که عامدانه در سراسر خیابان‌های منطقۀ گالری سوهو1 در شهر نیویورک چسبانده بودند، بنیان دنیای هنر را به چالش کشیدند. این پوسترهای سیاه‌و‌سفید سؤالی را صراحتاً از قدرت [قدرت حاکم بر سیاست هنری] مطرح می‌کردند: «این هنرمندان در چه چیز اشتراک دارند؟» در ادامه نام چهل‌و‌دو نفر از هنرمندان سرشناس آورده شد که همگی مرد بودند. اما پاسخ چه بود؟: «آثار آنها در گالری‌هایی به نمایش درمی‌آیند که تنها ده درصد یا هیچ‌کدام از زنان هنرمند اجازۀ ارائۀ آثار خود را ندارند!» پوسترها با عنوان «گوریلا گرلز، وجدان دنیای هنر»2 امضا شده بودند. 

در طول سال آینده (۱۹۸۶- ۱۹۸۵) کمپین پوستر خیابانی ادامه یافت و با استفاده از طنز، کنایه و آمارْ تمامی گالری‌ها، موزه‌ها و منتقدان هنریِ قدرتمند را به‌خاطر تعصبات جنسیتی–قومیتی‌شان مورد خطاب قراردادند. بیانیۀ مطبوعاتی که ظهور گروه در آن اعلام شده بود، شرایط را نیز تعیین می‌کرد: «امور مسلّم، بیان و نتایجِ بدیهی گرفته خواهند شد.» مردم به‌سرعت متوجه این هنر سیاسی–خیابانیِ جدید شدند.
پوسترهایی که توسط گوریلا گرلز به‌صورت گروهی طراحی می‌شدند بسیار ساده، با حروف بزرگ و بولد‌شده (پررنگ) بودند و با استفاده از جداول، نمودارها، تصاویر و اینفوگرافیک‌های ساده به‌سرعت معانی موردنظر را به مخاطب انتقال می‌دادند. ترکیب تکنیک‌های تبلیغاتی با یک طرح و برنامۀ سیاسیِ بسیار بدیع و درخشان بود. در این پوسترها سرشت هنری اثر کمتر آشکار بود. اعضای گروه، که همگی هنرمند هم بودند، نوشته‌اند که هرگز با هم بر سر این مسئله که «آیا کاری که انجام می‌دهند می‌تواند هنر تلقی شود یا خیر» توافق نظر نداشته‌اند. برای پاسخ به این سؤال، ما باید کار آنها را برخلاف تغییراتی که دنیای هنر نیویورک را در دهۀ هشتاد میلادی آشفته کرده بود، ببینیم.
ظهور گوریلا گرلز بخشی از یک چرخش نسلی بود که می‌توان آن را مشابه نسل پس از جنگ دوم جهانی در دهۀ شصت میلادی دانست [دوران ازدیاد جمعیت در آمریکا]، که اغلب به‌صورت جمعی، رَویه‌های هنری خود را از دل فعالیت‌های سیاسی–اجتماعی‌شان خلق می‌کردند. برنامۀ فمینیستی گوریلا گرلز را می‌توان با کار سیاسی همتایانشان در دهۀ هشتاد میلادی مقایسه کرد؛ گروه‌هایی مانند: ۱- .Collaborative Projects, Inc (شرکت پروژه‌های مبتنی بر همکاری)3 که برای نصب «The Real State Show»، نمایشی اعتراضی در مورد احتکار زمین، به ساختمان متروکۀ شهرداری نفوذ کردند؛ ۲- Gran Fury، شاخه‌ای از سازمانی سیاسی به نام ACT UP، که برای اطلاع‌رسانی دربارۀ بحران اِیدز فعالیت تبلیغاتی انجام می‌داد؛ و ۳- Group Material، که تمامی انواع و اشکال عمومی و اجتماعی را با آغوشی باز می‌پذیرفت تا فرهنگ تنوع را ترویج دهد4

همۀ این گروه‌ها زمانی شروع به کار کردند که جذاب‌ترین فعاليت هنري در شهر نیویورک، در بیرون از گالری‌ها اتفاق می‌افتاد: گرافیتی، که تمام قطارها، زمین‌های هندبال و ساختمان‌ها را پوشانده بود. درواقع، توانایی هنر خیابانی را در به‌دست آوردن اعتبار و جذب گستردۀ مخاطب مردمی نشان می‌داد. این هنر که به سرعت درحال رشد و گسترش بود با کسانی مانند کیث هرینگ5، ریچارد همیلتون6، لی کوئینیونس7 و ژان میشل بسکیا8 از گروه دونفرۀ SAMO9 آغاز شد که تمامی آن‌ها بی‌درنگ بر دیوارهای شهر نقاشی می‌کشیدند و بر این آموزه‌ها تأکید داشتند. در همان زمان، موزیسین‌های نوپا هم برای تبلیغ کنسرت‌هایشان پوسترهای خیابانی چاپ می‌کردند؛ رویه‌ای که توسط هنرمندی به نام جنی هولزر10 انجام شد. پوستر Truisms او بخاطر زیبایی‌شناسی تمام-متنی‌اش مخاطب گسترده‌ای را به خود جذب کرد و این‌گونه حرفۀ هنری او به‌طور مؤثرتری آغاز شد. 

(این پوسترها حاوی ردیف‌هایی از جملات کمیک، کنایه‌آمیز و اغلب تندو‌تیز هستند، مانند: «سوءاستفاده از قدرت عجیب نیست» یا «تنها راه برای پاک‌بودن تنها ماندن است». پوسترها و جملاتشان اهدافی اجتماعی را دربرمی گیرند، درعین این‌که از هنر به شیوه‌ای غیرمتعارف و غیرقابل پیش‌بینی استفاده می‌کند. جملاتْ شخصیت‌هایی شاعرانه دارند که یادآور نوشته‌های ساموئل بکت هستند، آنچنان‌که طناز اما درعین‌حال نامعقول و گاهی پوچ می‌نمایند. او با کلمات بازی می‌کند. جملاتْ دیدگاه‌های متعددی را بیان می‌کنند که هولزر امیدوار است طیف وسیعی از پاسخ ها را برانگیزد.)11 

همانطور که هنرمندان گرافیتی به‌منظور مسائل امنیتی از اسامی مستعار استفاده می‌کردند، هر کدام از گوریلا گرلز هم برای جلوگیری از انتقام‌جویی در دنیای هنر نام یکی از هنرمندان زن متوفی را برخود می‌گذاشتند. دو عامل باعث رازآلود باقی‌ماندن ترکیب گروهی گوریلا گرلز شده است. اول اینکه گوریلا گرلزِ کهنه‌کار جا را برای دختران جوان‌تر باز می‌کنند و درواقع این به معنای عضویت سیال این گروه است؛ و دوم، این دختران به هنگام حضور در مکان‌ها و فضاهای عمومی ماسک‌هایی به شکل گوریل بر چهره می‌گذارند. گمان می‌رود که هفت دختر چریکْ بنیان‌گذار این گروه بوده‌اند و وب‌سایت آنها نیز بالغ بر پنجاه‌و‌پنج عضو سابق و فعلی دارد. با انتشار پوستری در سال ۱۹۹۰ هویت دختران این گروه افشا شد! عجیب آن‌که این پوستر فهرستی متشکل از نام بیش از پانصد هنرمند زن را منتشر کرده بود که به فراخوان این گروه با عنوان «برای مبارزه با تبعیض در دنیای هنر» پیوسته بودند. 

به لطف مؤسسات هنری دغدغه‌مندتر و دلسوزتر، گوریلا گرز توانستند در برخی از پروژه‌های عمومی مجاز شرکت کنند؛ هرچند که حضورشان بدون مشکل هم نبود. شاید شناخته‌شده‌ترین ایدۀ این گروه که به نشانۀ اجتماعی–فرهنگی آن تبدیل شد حاصل سفارشی از صندوق هنر عمومی 12 The PAF در سال ۱۹۸۹ بود که الهام‌گرفته از برهنگی نقاشی معروف «کنیز زیبا» اثر ژان اگوست دومینیک انگر13 است و در آن شخصیت کنیز را با سر گوریل نشان می‌دهد و قسمت فوقانی آن با این نوشتۀ برانگیزاننده همراه شده است: «آیا زنان باید عریان باشند تا به موزۀ مِت14 راه یابند؟»

[پس از ارائۀ اثر] صندوق هنر عمومی نظر خود را پس گرفت و کمپین بیلبورد پیشنهادی را با این ادعا که «طرح مورد نظر به اندازۀ کافی واضح نیست» وتو کرد. پس از این ادعا و ردّ این طرح، گوریلا گرلز به محض آن‌که دیدند پوسترهایی را که دربارۀ اتوبوس‌های شهر نیویورک طراحی کرده بودند توسط مقامات حمل‌و‌نقل سانسور شده‌اند، خودشان هزینه‌های مربوطه را به‌طور کامل پرداخت کردند. دو سال بعد، صندوق هنر عمومی با حمایت مالی از یک سری بیلبوردهای ضد سانسور که گوریلا گرلز طراح آنها بودند، موافقت کرد. 

در طول سال‌ها، گوریلا گرلز هم محتوا و هم فُرمِ کار خود را توسعه دادند. مجموعه‌ای از پوسترهای دهۀ نَود گوریلا گرلز اعتراض به سیاست‌های اجتماعی دوران ریگان–بوش و جنگ قریب الوقوع خلیج‌فارس بود و بخشی دیگر، حمله به فرهنگ تجاوز و قضیۀ مربوط به انتخاب آزادانه سقط جنین. در طول دولت دوم بوش، جورج بوش، چِینی15 [معاون رئیس جمهور] و گنگریچ16 [رئیس مجلس نمایندگان ایالات متحدۀ آمریکا]، همگی در تیررس آنها [گوریلا گرلز] قرار گرفتند. در سال‌های ۲۰۰۰، گوریلا گرلز اولین کسانی بودند که به تبعیض و ستم ریشه‌دار در صنعت فیلم‌سازی اشاره کردند: «اسکار تن‌زده17: او مردی سفیدپوست است، درست شبیه به همانی که برنده است!» 

این گروه علاوه بر پوسترهایش، با اعتراضات، نمایشگاه‌ها، پرفورمنس‌ها و ویدیوهای یوتیوبی به شکوفایی و توسعۀ خود ادامه می‌دهد. اخیراً، این دختران رسانۀ جدیدی برای هنر خیابانی خود پیدا کرده‌اند که به‌صورت دیجیتالی، تصاویر و شعارها را بر دیوار شرقی موزۀ ویتنی18[واقع در شهر نیویورک] پخش می‌کند. 

امروزه پوسترهای گوریلا گرلز در سراسر موزه‌های دنیا یافت می‌شوند. اما باوجود این موفقیت، مشخص شده که پس از سه دهه، هنوز جای کارِ بسیاری وجود دارد. این دختران در سی‌امین سالگرد تشکیل گروه خود، به پرسشی که در سال ۱۹۸۵ مطرح کرده بودند، دوباره بازمی گردند: «در سال گذشته چند زن در شهر نیویورک نمایشگاه انفرادی برگزار کرده‌اند؟» زمانی که موز‌ه‌ها را مورد بررسی قرار می‌دادند، تنها در یکی از آنها این رقم افزایش یافته بود.

 

منبع اصلی:

https://beyondthestreets.com/blogs/articles/guerrilla-girls

سایر منابع:

https://www.moma.org/collection/works/63755
https://www.metmuseum.org/art/collection/search/702915
https://www.nga.gov/collection/art-object-page.139873.html
https://whitney.org/contact

پانوشت

  1. در نیویورک Soho gallery[]
  2. “Guerrilla Girls, conscience of the art world.”[]
  3. گروهی از هنرمندان رشته‌های مختلف هنری که در سال ۱۹۷۷ شکل گرفت. این گروه حدود ده سال فعال بود و مشخصۀ آن عضویت آزاد در این گروه برای فعالیت سیاسی بود[]
  4. گروهی از هنرمندان مفهومی و همچنین یک فضای نمایشگاهی بود که بین سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۶ فعال بودند. آنها علاوه بر آمریکا گه‌گاه در کشور آلمان نیز فعالیت می‌کردند. یکی از فعالیت‌های شاخص آنها نمایشگاهی با عنوان «انتخاب مردم» بود که در سال ۱۹۸۱ برگزار شد. این نمایشگاه شامل بیش از صد شیء قرض‌گرفته‌شده از ساکنان محلۀ بخش شرقی منهتن بود که راوی داستانی شخصی از آن شیء بود.[]
  5. Keith Haring[]
  6. Richard Hambleton[]
  7. Lee Quiñones []
  8. Jean-Michel Basquiat[]
  9. کوتاه شدۀ The Same Old Crap که به ماریجوانایی مرتبط بود که توسط بسکیا و ال دیاز کشیده می‌شد و در نهایت به The Same Old تغییر یافت و خلاصه شدۀ آن SAMO نام گرفت. این گروه دونفره از این برچسبِ گرافیتی برای آثارشان بر دیوارهای خیابان شهر نیویورک بین سال‌های ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ استفاده می‌کردند[]
  10. Jenny Holzer[]
  11. توضیح مترجم[]
  12. Public Art Fund[]
  13. ۱۸۱۴، موزۀ لوور- Jean-Auguste-Dominique Ingres []
  14. Met موزۀ متروپولیتن در شهر نیویورک[]
  15. Cheney[]
  16. Gingrich[]
  17. The Anatomically Correct Oscar[]
  18. the Whitney Museum[]