مرکز شهر و حصارهای چندلایه 1
در ماههای گذشته، طرح حصارکشی پیرامون ساختمان تئاتر شهر عملیاتی شده و تصاویری از مدیران شهری در حال کلنگزنی در این پروژه منتشر شده است. همزمان، برخی کاربران در شبکههای اجتماعی به این عملیات اعتراض کردهاند. بااینحال به نظر میرسد انتظاری از مدیریت شهری برای عملکرد بهتر وجود ندارد و چنین اقدامی قابل پیشبینی بود. البته نمیتوان همزمانیِ این اقدام را با ایجاد تونل وحشت در متروی چهارراه ولیعصر و ایجاد تنشهای مشابه در دیگر نقاط شهر ندیده گرفت. گویا زمان مناسبی برای تنگتر کردن عرصۀ عمومی رسیده است. آیا اعتراض جامعۀ مدنی جلوی این اتفاق را خواهد گرفت؟
مجموعۀ تئاتر شهر تهران در دهۀ پنجاه، توسط علی سردار افخم طراحی و ساخته شد و در دهۀ هشتاد بهعنوان میراث ملی به ثبت رسید. ویژگیهای مجموعه و رویدادهای تاریخ معاصر ایران، بهخصوص بعد از دهۀ پنجاه تا کنون، به این فضا ویژگیهای یگانهای بخشیده است. شاید همین امر موجب شده تا ساختمان تئاتر شهر و فضای شهری اطرافش هدف مناسبی برای اقدامات خاص مدیریت شهری باشد.
در سالهای اخیر این مجموعه و فضاهای اطراف آن چندین بار به موضوعی برای کشمکش نهادهای شهری، سازمانها، جامعۀ مدنی، هنرمندان و پلیس تبدیل شده است. یکی از این مناقشات به ساخت مسجدی در نزدیکی ساختمان تئاتر شهر مربوط میشد. این مسجد، در نهایت، توسط رضا دانشمیر طراحی و در محدودۀ پارکینگ تئاتر شهر ساخته شد. مورد دیگر به ساخت ایستگاه مترو در اطراف این ساختمان مربوط میشد که اعتراض هنرمندان را در پی داشت و در نهایت این ایستگاه مترو نیز ساخته شد. بهاینترتیب جریانهای حرکتی در این محدودۀ شهری شکل متفاوتی پیدا کرد و بر بینظمی فضای شهری افزوده شد. یکی از مهمترین تعارضات این فضا به نردهکشی در اطراف چهارراه و ایجاد زیرگذر چهارراه ولیعصر مربوط است که در اوایل دهۀ نود اعتراض متخصصان معماری و شهر و جامعۀ مدنی را در پی داشت. این اعتراضات در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد و از طرف نمایندگان شورای شهر و گروههایی همچون دوچرخهسواران و افراد دارای معلولیت نیز مطرح شد. علاوه بر این، خطوط اتوبوس تندروی درونشهری نیز از خیابان انقلاب و ولیعصر میگذرند و آنها نیز نردههایی را به این خیابان تحمیل کردهاند که سابقۀ آنها به دهۀ هفتاد میرسد.
اما آخرین حلقه از زنجیرۀ اقدامات مدیریت شهری، حصارکشی دور محوطۀ ساختمان تئاتر شهر و جداکردن آن از فضای پیادهرو است که میتوان گفت کنترل مهمترین فضای شهری مرکز تهران را تثبیت میکند! موضوع حصارکشی دور ساختمان تئاتر شهر و جداشدن این ساختمان از فضای شهریِ عمومی در سال ۱۳۹۹ مطرح شد. این طرح با اعتراض فعالان شهری بهصورت موقت مسکوت ماند. اما در زمستان ۱۴۰۲ کلنگ اجرای آن بر زمین زده شده است! بهاینترتیب، با اقدامات فوق، تغییرات بزرگی به ساختمان تئاتر شهر و فضای شهری حولوحوش چهارراه ولیعصر تحمیل شده و اکنون چندین لایه حصار و نرده در این فضا، درست در مرکز شهر تهران، قابل مشاهده است.
اهمیت محدودۀ چهارراه ولیعصر و فضاهای اطراف آن، یکی به دلیل اهمیت ساختاری این نقطه از شهر است که در محل تقاطع محورهای اصلی ساختار فضایی شهر تهران (دو محور ولیعصر و انقلاب) واقع شده است و دیگر به دلیل تعدد کاربریهای مرتبط با فرهنگ و هنر در اطراف این فضاست. درعینحال، در این محدوده جریانی بسیار قوی از خاطرات جمعی در سطح ملی نیز وجود دارد. ساختمان تئاتر شهر با معماری خاص که ترکیبی از المانهای سنتی و مدرن را در خود جا داده، بهعنوان یک نشانۀ مهم شهری در این محدوده عمل میکند و اجراهای خاطرهانگیز تئاتر در آن بر اهمیت این فضای شهری افزوده است. بدنههای شهری همجوار با تئاتر شهر نیز از بناهای باارزش معاصر هستند و معانی کالبدی محدوده را بیشتر کردهاند. همۀ موارد فوق موجب شدهاند که محدودۀ مورد نظر ویژگیهای یک فضای شهری خلاق را در خود داشته باشد و همزمان بهعنوان مرجعی فضایی برای اهالی هنر مورد استفاده باشد.
تاریخچۀ شکلگیری فضا و دگرگونیهای آن
تعدد رویدادها و جریانها در چهارراه ولیعصر و فضای شهری آن بسیار وسیع است. یادآوری و اشاره به رشد کاربریهای مختلف محدوده و تحلیل لایههای تاریخی کمک میکند تا با ظرفیتهای این فضا بیشتر آشنا شویم و نیروهای مؤثر آن را بهتر بشناسیم.
چهارراه ولیعصر و محدودۀ اطراف آن، تا پیش از تخریب حصار ناصری، بیرون از شهر تهران و محل قرارگیری خندق بود. خندق شهر با ماهیتی غیررسمی، کارکردهایی همچون مهار سیل داشت و محل پنهانشدن نیز محسوب میشد. اراضی اطراف این محدوده به اراضی نصرتآباد معروف بودند و قناتهای سنگلج، مهرگرد و مخصوص از اطراف آن عبور میکردند. با تخریب حصار ناصری و تغییرات شهری دورۀ رضاخان (۱۳۰۵-۱۳۱۲)، این محدوده داخل شهر قرار گرفت. در همین سالها خیابان شاهرضا (انقلاب) ساخته شد و خیابان پهلوی (ولیعصر) نیز بهتدریج به سمت شمال شهر توسعه پیدا کرد. بهاینترتیب چهارراه پهلوی (ولیعصر) شکل گرفت و بهتدریج توسعۀ شهر در محدودۀ شمالی خیابان انقلاب گسترده شد.
ساخت هنرستان عالی موسیقی و کافه بلدیه (۱۳۰۷ تا ۱۳۱۱) تردد، فعالیت و سکونت هنرمندان در محدوده را بیشتر کرد. ساختهشدن دبیرستان البرز در شمال محور انقلاب در سال ۱۳۰۱، دبیرستان دخترانۀ انوشیروان دادگر (۱۳۱۵) و همچنین دانشگاه تهران (۱۳۱۳) نیز بر رونق محدوده افزود. محور انقلاب مکان استقرار مؤسسههای آموزشی و دانشگاهها شد و بهتدریج سفارتها، مدارس خارجی و مؤسسههای آموزشی متعددی نیز در محدودۀ خیابان نوفل لوشاتو (خیابانی در جنوب ساختمان تئاتر شهر) مستقر شدند. در میانۀ دهۀ چهل، تالار رودکی جایگزین هنرستان عالی موسیقی شد. همچنین ساختمان تئاتر شهر که با تخریب کافه بلدیه ساخته شده بود، در دهۀ پنجاه افتتاح شد. تالار رودکی و ساختمان تئاتر شهر به محل اجرای آثار مهم هنری تبدیل شدند و بسیاری از اولین اجراهای ماندگار موسیقی، تئاتر و رقص در این دوره اتفاق افتادند. پارک دانشجو نیز توسط بیژن صفاری در فضای باز مجاور تئاتر شهر ساخته و آرامآرام به محل حضور اقلیتهای جنسیتی تبدیل شد.
محورهای شاهرضا (انقلاب) و پهلوی (ولیعصر) بر رونق زندگی شهری در محدودۀ مورد نظر مؤثر بودند. خیابان شاهرضا (انقلاب)، ماهیتی تفرجگاهی داشت و صحنهای برای نمایش لباسها، اجناس و موسیقی عصر جدید بود. ساکنان قدیمی خیابان، از حضور دائمی موسیقی رادیو و اجراهای زنده در خیابان و اطراف آن یاد میکنند. کاربریهایی همچون سینما رادیو سیتی، کافه کوچینی (محل اجراهای فرهاد)، سینما دیانا (سپیده)، کلاس بالۀ ناظمی در خیابان کاخ و همچنین زندگی برخی از خوانندهها و هنرپیشهها در اطراف این محدوده، حسوحال هنری آن را بیشتر کرد. درعینحال، دانشگاه تهران و جریان معماری و هنر در این دانشگاه از عوامل مهم و مؤثر در ایجاد کاراکتر این محدوده بوده است.
دو واقعۀ مهم تاریخی و سیاسی در خیابان شاهرضا (انقلاب)، یکی کودتای ۱۳۳۲ و دیگری انقلاب ۱۳۵۷ بود. در کودتای ۱۳۳۲، بهویژه در بعدازظهر روز کودتا، مسیر خیابان شاهرضا از مسیرهای اصلی کودتاچیان برای رسیدن به خیابان کاخ و منزل مصدق بود. درعینحال، در دهههای بعد از کودتا، این چهارراه همچون خیابان انقلاب از حضور کتابفروشان و فضای روشنفکری آن دوره بهرهمند شد. بهاینترتیب، تا زمان انقلاب ۱۳۵۷، محدودۀ روبهروی تئاتر شهر، کاراکتر هنری تثبیتشدهای در ذهن اهالی هنر پیدا کرده بود. بهعنوان مثال، حسین علیزاده در مستند «بزم رزم»، از فروش کاستهای موسیقی گروه چاووش در روزهای انقلاب و توسط اعضای گروه در چهارراه پهلوی (ولیعصر) روایت کرده است. همینطور، در بحبوحۀ انقلاب ۱۳۵۷، عکاسانی همچون بهمن جلالی، رعنا جوادی، کاوه گلستان، کامران شیردل، عباس عطار و دیگران از خیابان انقلاب و محدودۀ اطراف چهارراه ولیعصر عکاسی کردند. در همان دوره، انجمنهایی همچون «خانۀ کتاب» و همچنین دفاتر روزنامهنگاران در این محدوده وجود داشتند و گویای رشد فضایی اجتماعی و مدنی در این محدوده هستند.
پس از انقلاب، همزمان با برداشته شدن مجسمۀ دستساختۀ بهمن محصص از محوطۀ تئاتر شهر، رونق این مجموعه هم تحت تأثیر تعارضات مدیران جدید با هنر قرار گرفت. بعد از طی یک دوره رکود، بهمرور جریان هنری در اطراف خیابان و محدودههای اطراف دوباره شکل گرفتند. قرارگیری دانشگاه آزاد تهران-مرکز، دانشکدۀ معماری دانشگاه آزاد تهران-جنوب، دانشگاه هنرهای کاربردی دانشگاه هنر و سایر دانشکدهها و مؤسسههای هنری در خیابانهای اطراف سبب شد تا جریان زندگی دانشجویی به سبک هنری در محدوده بیشتر شود.سکونت دانشجویان در محلات اطراف نیز این فضا را تقویت کرد. بهتدریج رویدادهای هنری آغاز به کار کردند؛ جشنوارههای فیلم، و یا برگزاری کنسرتهای موسیقی مانند کنسرت فرهاد در سال ۷۳ به میزبانی سینما سپیده و… همچنین، خیابانهای اطراف دانشگاه و ساختمان تئاتر شهر به فضایی برای رشد تدریجی کافهها و پاتوقهای فرهنگی تبدیل شدند. کاربریهای فروش وسایل و ابزار هنر و چاپ و پرینت نیز در اطراف چهارراه ولیعصر از فعالیتهای اصلی تجاری در این محدوده بوده است. همچنین، بهویژه در اطراف ساختمان تئاتر شهر، سالنهای خصوصی تئاتر و فضاهایی اشتراکی برای تمرین تئاتر و موسیقی شکل گرفتند.
چند مرحله تحول فضایی در این بخش از شهر قابل تشخیص است. مرحلۀ نخست، قرارگیری این بخش در حاشیۀ شهر و بیرون از خندق است که تا فروریختن خندق ادامه یافت. مرحلۀ دوم، ایجاد محور انقلاب و تبدیلشدن این بخش به مرز شمالی شهر است. در این دوره شهر گسترش یافت و محدودۀ موردنظر رونق پیدا کرد و کاربریهای هنری به آن افزوده شد که با وقایعی همچون کودتا همراه شد. مرحلۀ سوم، تغییر تدریجی مراکز شهری و گسترش شهر به سمت شمال شهر و سایر نقاط شهری بود که با افت تدریجی کیفیت این فضای شهری همراه شد. این حرکت از پیش از انقلاب، در دهۀ چهل، آغاز شده بود. بااینحال، در چند دهۀ اخیر تأثیر آن بهشکل محسوس در فضای شهری قابل مشاهده است. مرحلۀ چهارم، بازآفرینی محدوده است که میتوان آغاز آن را از دهۀ هشتاد و با اقدامات سازمان زیباسازی شهرداری تهران در زمینۀ ساماندهی منظر در محدودۀ خیابان انقلاب، و همچنین ثبت ملی تئاتر شهر مرتبط دانست. سناریوی آینده برای این بخش از شهر، بازآفرینی و اعیانسازی آن است. بااینحال، فضای شهری چهارراه ولیعصر همچنان بهشکل پررنگی خصلتهای دوران قبل را در خود حمل میکند. این فضا در درون خود حامل تضادی مدرن است که از دهههای گذشته این محدوده را به مرکز اعتراضات اجتماعی تبدیل کرده است. این تضاد مدرن، در گروههای اجتماعی، کالبد فضا، حرکتهای جمعی و حتی فعالیتهای تجاری در این محدوده قابل مشاهده است. محدودۀ موردنظر، کشمکشی روزمره را بین نیروهای رسمی و غیررسمی، افراد تازهوارد و قدیمی، ساختمانهای قدیمی و جدید و… نمایندگی میکند.
بخشی از خصلتهای فضای شهری فعلی، مرتبط با ویژگیهای سیاسی و اجتماعی آن است. تاریخچۀ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار این محدوده، در همبستگی با خیابان انقلاب، آن را به صحنهای قدرتمند در حیات اجتماعی-سیاسی شهر تهران و ایران تبدیل کرده است. به بیان دیگر، این فضای شهری در بُعدی فراشهری و ملی، در جنبشهای اجتماعی و سیاسی نقشآفرینی کرده است. این بخش از شهر حامل تضادی بنیادین در عرصۀ اجتماعی و سیاسی بوده است که جریان فرهنگی متأثر از دانشگاه تهران، راستۀ کتابفروشان و دیگر اقشار و گروههای فرهنگی نمایندۀ آن بودهاند. جریان پررنگ اعتراضی در این فضا از نظر تاریخی به گروههای جوان دانشگاهی و فرهنگی و کاربریهای دانشگاهی، کتابفروشیها و غیره ارتباط دارد.
بخش دیگری از خصلتهای ذکر شده، به گروههای استفادهکننده از فضا و زندگی روزمرۀ محدوده مربوط است. چهارراه ولیعصر و فضاهای اطرافش، همچنان متأثر از ویژگیهای مرکز شهری، محل تجمع فعالیتهای اداری و تجاری هستند. در سالهای اخیر و با چندمرکزی شدن تهران، محدودۀ چهارراه ولیعصر و خیابانهای اطراف آن در عین حفظ مرکزیت خود، پتانسیل زیادی هم برای جذب گروههای حاشیهای نشان داده است. تعداد زیادی از خوابگاههای دانشجویی و پانسیونهای کارگری در اطراف این محدوده قرار دارند. پارک دانشجو، با سابقۀ طولانی خود، فضایی کاملاً متفاوت با یک فضای رسمی است و جریان گستردۀ دستفروشها در پیادهروی خیابان و خیابانهای اطراف چهارراه ولیعصر، اقتصاد غیررسمی گستردهای را نمایندگی میکند. درعینحال، آسیب اجتماعی محدوده نیز رشد چشمگیری پیدا کرده است.
تئاتر شهر و سودای تقویت فضایی خلاق در پیرامون آن
چهارراه ولیعصر و محدودۀ تئاتر شهر، نه یک فضای رسمی و تشریفاتی مرکز شهری، که فضایی خلاق است. کشمکشهای موجود در فضا نیز زمینۀ بروز این خلاقیت را بیشتر کرده است. این خلاقیت بهصورت مستقیم با کاربری تئاتر شهر و فضای شهری مقابل آن مرتبط است. ویژگیهای هنری حاصل از تجمع کاربریهای مرتبط با هنر، حضور افراد و گروههای مرتبط با هنر، اجراهای قوی و خاطرهانگیز و همچنین وقایع تاریخی مهم در خیابانهای اطراف و این بخش از شهر، ویژگیهای یک فضای خلاق را در آن تقویت کرده است. حضور و عاملیت اقشار جوان، گروههای اقلیت، پویایی فضا و امکان افزودهشدن ارزشهای زیباییشناسانه و بازیگوشانه نیز با این فضای خلاق مرتبط است. درواقع، این محدوده از شهر، بهطور پررنگی پذیرای گروه سنی جوان است که از کاربریهایی همچون دانشگاه، تئاتر، کافه، کتابفروشی و دیگر کاربریهای فرهنگی استفاده میکنند. برایناساس، فضای ذکر شده انعطافپذیر و پذیرا است. درعینحال، این فضا در چندین مرحله التهابهای سیاسی مهمی را تجربه کرده و حضور گستردۀ پلیس و نیروی نظامی در آن مشاهده شده، که این التهاب در سالهای اخیر نیز تشدید شده است. در حال حاضر کشمکش بر سر حجاب به موضوع مهمی در مرکز شهر تهران تبدیل شده و فضای حاضر نیز متأثر از آن بوده است.
محدودۀ چهارراه ولیعصر در وضعیت روزمرۀ خود محل اجراهای موسیقی خیابانی بوده است. این اجراها در برخی موارد در خُردفضاهای اطراف و در خیابان انقلاب و خیابانهای فرعی این محدوده اتفاق میافتند. از طرفی، صحن مقابل تئاتر شهر همواره مکانی برای اجراهای تئاتر خیابانی بوده است.
فضای خلاق ایجادشده در چهارراه ولیعصر و اطراف آن، ناپایدار است. این فضا به دلایلی چند شکننده است. یکی از این دلایل رفتار امنیتی مدیریت شهری است. اساسیترین ویژگی چهارراه ولیعصر پویایی بیحد آن بوده و لازم است که این پویایی در آیندۀ این فضا نیز امتداد پیدا کند. همچنین ضروری است تا روایتها و درک گروههای مختلف از فضای شهری گردآوری و تحلیل شود. بهویژه ضرورت دارد پیش از هرگونه تغییری در این فضا، به درک گروههای غیررسمی و حاشیهای از فضا توجه شود و مناسبات غیررسمی این فضای شهری شفافتر گردد. همبستگی جریانهای انتقادی طراحی و هنرهای تجسمی میتواند منجر به شکلگیری روندهای جدیدی در این فضای شهری شود. روندهایی که، با توجه به جریان پرقدرت خاطرات جمعی و رویکردهای مشارکتی، به تقویت فضای خلاق کمک کنند و هم روایتگری برای تاریخ چندلایۀ فضا باشند. این نوع از روایتگری، ناگزیر به روایت جریانهای مهم اجتماعی شهر تهران و ایران گره میخورد و صداهای خاموش این فضا را به جلوی صحنه میآورد. روایتگریِ چندصدایی وعدۀ ایجاد یک اثر خلاق از جنس گذشته و آینده را میدهد؛ اثری که مانند چاووش به همۀ خاطرات و اشباح این فضا فراخوانِ همراهی بدهد.
بااینحال، پیش از طرح همۀ این پیشنهادات، لازم است ببینیم آیا صدای اعتراض جامعۀ مدنی میتواند جلوی ایجاد حصارهای جدید را بگیرد؟
منابع
- برای نوشتن مطلب فوق، علاوه بر مشاهدات مستمر و گفتگو با ساکنین و افراد شاغل در محدوده، از منابع زیر استفاده شده است:
- نشریۀ آنگاه، شمارۀ ۴، «خیابان انقلاب، خیابان کتاب»، ۱۳۹۶
- طرح تفصیلی منطقۀ ۱۱، مهندسین مشاور پارت، ۱۳۸۴
- گزارش شناخت پهنۀ فرهنگوهنر رودکی، شرکت توسعۀ فضاهای فرهنگی شهرداری تهران و هنربان آپادانا، ۱۳۹۷
- وبسایت آرشیو امنیت ملی: https://nsarchive2.gwu.edu/NSAEBB/NSAEBB435/
- نشریۀ گاردین، تصاویر دیده نشده از کودتای ایران: https://www.theguardian.com/world/iran-blog/gallery/2015/dec/16/unseen-images-of-the-1953-iran-coup-in-pictures
- وبسایت دیوید برونت، پروژۀ عکاسی ۴۴ روز، انقلاب ایرانیان»: https://www.davidburnett.com/gallery.html?gallery=44%20Days%3A%20the%20Iranian%20Revolution#/23